جستجو برای:
سبد خرید 0
  • خانه
  • رویدادها
  • مجله حکمت و بیان
  • مجله تصویری دعوت
    • فصل اول: حضور
    • فصل دوم: تحول
  • ویژه‌نامه‌‎ها
    • مستندات
    • منبر مکتوب
    • ویژه‌نامۀ اربعین
  • رسانه‌
    • کلیپ
    • گزارش تصویری
ورود
گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟
عضویت
مرکز تخصصی تبلیغ دارالحکمه
  • خانه
  • رویدادها
  • مجله حکمت و بیان
  • مجله تصویری دعوت
    • فصل اول: حضور
    • فصل دوم: تحول
  • ویژه‌نامه‌‎ها
    • مستندات
    • منبر مکتوب
    • ویژه‌نامۀ اربعین
  • رسانه‌
    • کلیپ
    • گزارش تصویری
شروع کنید
مرکز تخصصی تبلیغ دارالحکمه > اخبار > کلام استاد > دانش تبلیغ دین > خلاصه جلسه دوم – رعایت فاصله ما با خدا در روش تبلیغ

خلاصه جلسه دوم – رعایت فاصله ما با خدا در روش تبلیغ

11 مرداد 1403
دانش تبلیغ دین

دانش تبلیغ دین

درس: «دانش تبلیغ دین؛ مبحث اول: مبانی و اصول تبلیغ؛ جلسۀ دوم»

تعریف اصول و مبانی:
مبانی: هست‌های اولیه، هست‌های مهم در تبلیغ می‌شوند مبانی.
اصول: بایدهای کلّی و کلانی که حاکم بر نوع فعالیت‌های تبلیغی است.
مبانی و اصول هم خیلی به‌هم نزدیک هستند. شما هر مبنایی را مطرح می‌کنید خود به خود اصولی را ازش می‌توانید استنتاج بکنید.

1. رعایت فاصله ما با خدا در روش تبلیغ
کلام خداوند متکبرانه است چون خدا متکبر است، انسان هم مستکبر است، بین این خدای متکبر و انسان مستکبر لازم است یک واسطه‌ای باشد. به همین دلیل خداوند به انبیاءش می‌فرماید: «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ» (شعراء، 215)، یا در آن آیه به موسی(ع) در مقابل فرعون می‌فرماید: «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى‏»(طه، 44)
علمای تبلیغ دین هم باید همین نقش واسطه گری را بازی کنند.
اینکه ما می‌گوییم از قرآن برای امر هدایت باید الگو بگیریم، مسلماً باید پرهیز کنیم از اینکه هر الگویی را از قرآن کریم بخواهیم بگیریم.
یک‌وقت می‌فرماید این قرآن خودش تبیان کلّ شیء است، من خودم دارم بیان می‌کنم «هذا بیانٌ للنّاس»، یک‌وقت خودش می‌فرماید، یک‌وقت می‌فرماید نه تو بیان کن. هر دو وجه را دارد. آنجایی که «بیانٌ للّناس» است، همان جاهایی است که ما می‌توانیم مردم را در معرض این آیات قرار بدهیم خودشان بهره ببرند ازش. تعبیر قرآن در مورد آنجایی که «بیانٌ للنّاس» است و ما باید مردم را در معرض قرار بدهیم، «يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ» هست. آنجایی که باید بیان کند، تبیین کند پیامبر خدا، پیچیدگی دارد، «يُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ» هست.

2. قرآن کتاب علمی نیست، کتاب تبلیغی است.
لزوم ارائه بسته کامل محتوایی به مخاطب، نه تفکیک در آموزش، مانند کتاب‌های علمی.
در کتب علمی متعارف تفکیک میکنند بین معارف و همه را دسته بندی می‌کنند، اما قرآن اینگونه نیست، مسائل را با هم ترکیب می‌کند.
سوره‌ای مخصوص اخلاق فردی، سوره‌ای برای اخلاق سیاسی، سوره‌ای برای اخلاق اجتماعی، سوره‌ای مختص جامعه‌شناسی، سوره‌ای برای مباحث علم کلام پیدا نمی‌کنی. قاطی است همه‌اش.
مثلاً شما نمی‌توانید برای مخاطب ویتامین ث را یا ویتامین د را جداگانه بدهید، مگر در قرص‌های شیمیایی که پیشنهاد نمی‌کنند خیلی از اهل فن. می‌گویند بهتر است اینها را ضمن غذا دریافت کنی. آن‌وقت غذا قورمه‌سبزی یا آبگوشت هر حکیمی این غذا را پخته باشد ترکیبی از آنها را داخل این غذا می‌ریزد.
ما تعالیم دین را تفکیکی آموزش می‌دهیم. چرا باید یک آموزشی داشته باشیم به نام آموزش عقیدتی یا آموزش اخلاقی. ائمه کجا این کار را کردند؟
در علوم انسانی این تفکیک بین علوم ما را بدبخت کرده است، حقوق دان ها روانشناس نیستند، مثلا برای اینکه مرد به زن ظلم نکند، چهارتا قانون می‌گذارد بعد باعث می‌شود اصلا مرد ازدواج نمی‌کند.
ما در مدرسه‌ها یک درس قرآن داریم، یک درس عقائد، یعنی می‌گوییم قرآن نمی‌تواند درس عقائد بدهد.
سوال، آیا هیچ وقت نباید بین مسائل تفکیک کرد؟ چرا اما وقتی می‌خواهی مصرف کنی باید ترکیب کنی، و ترکیب کردن تخصص مبلغ است.
کسی که می‌تواند حکیمانه یک ترکیب درست کند حکیم‌تر است یا اون کسی که دارو درست می‌کند، مثلا آبگوشت را می‌گویند شیخ بهائی را طراحی کرده است. مبلغ هم غذا برای مردم درست می‌کند نه دارو.
بعضی ها هستند که ممکن است خوب ترکیب بکنند و در تبلیغ موفق بشوند، اما در اثر یک طبیعت و فطرت پاکی که خودش هم نمی‌داند دارد چه‌کار می‌کند. من به یکی از مبلّغین موفق یکبار گفتم: شما قواعد موفقیت کار خودت را می‌دانی؟ گفت نمی‌دانم. گفتم احسنت. آنهایی که نمی‌دانند دارند چه‌کار می‌کنند؟ فقط دارند همان طبع صفای باطن خودش را می‌دهد به شما، ترس‌هایش را با صفای باطنش به شما منتقل می‌کند و همۀ صفاتش هم به شما منتقل خواهد کرد.

3. ارزیابی درست از تبلیغ موفق این نیست که مبلغ بتواند مخاطب را تغییر بدهد یا مخاطب را متقاعد کند، تبلیغات به معنای رایج امروزی، می‌خواهد به هر قیمتی شده مخاطب را متقاعد کند. ولی قول بلیغ به معنای اسلامی و بر اساس دیگر آیات قرآن قولی است که اتفاقاً ممکن است لج مخاطب را دربیاورد.
تبلیغ یعنی رسائی، یعنی در جان مخاطب بنشیند و برسد، قرآن می‌فرماید: «وَ قُلْ لَهُمْ في‏ أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَليغاً»(نساء، 63) قول موثر یعنی چه؟ قول موثر یعنی بر جان مخاطب اثر بگذارد و این اثر اتفاقا گاهی اوقات به این است که لج مخاطب را در می‌آورد. مبلغ موفق کسی است که برای خودش دشمن درست می‌کند، اگر مبلغی هیچ دشمنی نداشته باشد باید ببیند کجای کارش گیر دارد.
ما طلبه ها را طوری آموزش می‌دهیم که دافعه نداشته باشند، خود قرآن می‌فرماید: «يُضِلُّ بِهِ كَثيراً وَ يَهْدي بِهِ كَثيراً»(بقره، 26)، نمی‌فرماید بعضی‌ها را گمراه می‌کند بعضی‌ها را هدایت، می‌فرماید یضل به کثیرا.
پس ملاک موفقیت تبلیغ این نیست که حتماً قانع شود و حرف ما را قبول کند، بلکه ممکن است نتیجه برعکس داشته باشد، یعنی فی قلوبهم مرض باشد و گمراه‌تر بشود. حالا من از کجا بفهمم تبلیغ من مشکل داشته است و یا او مرض داشته است؟ این نیاز به دانش تبلیغ دارد.
اوّلین آیۀ دستور به تبلیغ دادن خدا در قرآن کدام آیه است؟ کجا خدا به پیامبر دستور داد تبلیغ را شروع کن. آنجا که فرمود: «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ»(حجر، 94) «فَاصْدَعْ» یعنی بگو ولو موجب درگیری بشود. یعنی از اوّلش خدا پیش‌بینی می‌کرده شما این را بگویی درگیری ایجاد می‌شود، زد و خورد ایجاد می‌شود، اختلاف ایجاد می‌شود، مخالفت باهات خواهند کرد.
پیش‌بینی خدا؛ در آیه بعد می‌فرماید: «إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ»(حجر، 95) تو را مسخره خواهند کرد. در جای دیگری هم فرمود: «يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ»(یس، 30) خیلی عجیب است.
انبیاء چرا مسخره می‌شدند؟

 من از شما علاقه‌مندان به تبلیغ بلکه مبلغین موفق می‌خواهم که بگویید علّت تمسخر انبیاء الهی چی بوده؟ بروید مقاله بنویسید بیاورید.
یکی از وجوه تمسخر انبیاء الهی این است که انبیاء الهی چشم‌انداز زندگی متّقیانه را بیان می‌کنند. وقتی چشم‌انداز می‌گویند که به مردم امید بدهند اینها به مؤمنین روحیه و امید می‌دهد و کافران استهزاء می‌کنند.
مثلا در جنگ خندق وقتی پیامبر ص در حال کندن خندق بودند، با هر ضربه‌ای که به آن تخته سنگ می‌زدند یکبار می‌فرمودند، فتح روم را می‌بینم و یکبار می‌فرمودند فتح ایران را می‌بینم … اینجا منافقین مسخره می‌کردند و می‌گفتند: از ترس دشمن دارد دور خودش خندق می‌کند، آنوقت از فتح روم و ایران می‌گوید.
ما آخوندها ولی هوشیاریم، ما اصلاً اشتباه پیامبر اکرم(ص) را تکرار نمی‌کنیم، هیچ‌ از آینده امید نمی‌دهیم و مردم دارند در یأس نابود می‌شوند و ما مرض داریم که امید نمی‌دهیم. هوای خودمان را داریم.
آن‌وقت امید، شده محور بیانیۀ گام دوم حضرت آقا. محور تبلیغات دشمن ناامید کردن. جهاد تبیین برای امیدوار کردن. درست است؟
چرا برخی مبلغین موفق اصلا مسخره نمی‌شوند؟ اگر کسی درست مثل انبیاء الهی صحبت کند باید مسخره بشوند.
بعد چی می‌شود این مسخره کردن جمع می‌شود، وقتی که شما قوی بشوید و کثرت طرفدار پیدا کنید که اینجا حتما باید در خفاء باز مسخره بکنند، قرآن می‌فرماید: «وَ إِذا لَقُوا الَّذينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى‏ شَياطينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ»(بقره، 14)
خلاصه جلسه دوم – 1400/11/25

برچسب ها: حجت الاسلام پناهیاندانش تبلیغ دینرعایت فاصله ما با خدا در روش تبلیغمرکز تخصصی تبلیغ دارالحکمه

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو برای:
  • درباره ما
  • تماس با ما
Facebook Telegram Youtube icon--white Whatsapp
مرکز تخصصی تبلیغ دارالحکمه در مقاطعِ سطح دو و سه با هدف «دانش‌افزایی و مهارت‌آموزی طلاب مستعد جهت نشر و تبیین احکام و معارف اسلام و مکتب اهل بیت» آغاز به فعالیت کرده است.
 
Rtl Theme E-Namad Rtl Theme E-Namad
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ارسال به ایمیل
https://darolhekmah-tabligh.ir/?p=11761
مرورگر شما از HTML5 پشتیبانی نمی کند.